سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اینجانب، ابوحیدر

قسم به قلم، که اگر نبود، از دوریت دِق میکردم!
نظر

یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا

شب بود ، خوابیدیم

صبح که بیدار شدیم

حادثه ای آمد، کمرم را خم کرد

ریشم را سفید و دلم را ریش کرد

و من چقدر اینروزها مضطرم

مادر است، حق دارد، بچه اش را می خواهد

آرزو می کند که دوباره بچه اش را در آغوش بگیرد

و تازه فهمیدم چقدر ناتوانم در برآورده کردن آرزوی دیگران

و چقدر ضعیفم که حتی وسیله ی رسیدن یک مادر به آرزویش هم نمی توانم باشم

برس به داد این مضطر یا دافع البلایا

 أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ

یا علی مدد

اینجانب ، ابو حیدر